چشم سوم

از نگاهی دیگر

چشم سوم

از نگاهی دیگر

برای زنان زادگاه ام

برای زنان زادگاه ام
که در حجله ای از گناه پنهانشان کردیم
عروسکهای که انتخاب می شدند
عشق جرمشان بود
آن مادرها
آن آشپزها
آن کلفتها
از پدر به برادر، از برادر به شوهر، از شوهر به فرزند
داستان اسارتشان بود
طغیانشان، چند لیتر نفت، یک جرقه،یک جیغ
قیمت شرافتمان بود
چه فایده دارد اکنون
خواهرم، دوست دخترم
تا سن مرگ پشت پنجره، جا مانده اند
زنان زادگاه من ،متولد شدند تا پدر بر سر بکوبد
بزرگ شدند تا ناموس شوند
شوهر داده شدند
تا گائیده شوند
گائیده شدند که مادر شوند
مادرانی که به دروغ دوستشان داشتیم

نظرات 4 + ارسال نظر
farzad جمعه 6 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:18 ب.ظ http://collegianelectronic.blogfa.com/

سلام
وبلاگ خوب و مف?د? دار?
با تبادل ل?نک موافق?؟
اگه هست? منو با اسم
لبخند عشق زندگ?
ل?نک کنو بگو با چه اسم? ل?نکت کنم
آمار ما م?انگ?ن روز? 200

جیگر چهارشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:40 ب.ظ

حالم از این شعرت به هم خورد

جک پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:45 ب.ظ http://abbaabbas_rezaei2004@yahoo.com

این شعرهاخودت گفتی؟

هادی دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:04 ب.ظ

از کجا گذران زندگی میکنی؟
نون شعراتو میخوری؟؟؟

نه ولی چوبشون را زیاد می خورم هادی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد