چشم سوم

از نگاهی دیگر

چشم سوم

از نگاهی دیگر

ایستگاه

سگها پارس می کنند، ترسیده اند
حقیقت است! سگها وقتی که می ترسند پارس می کنند
انسانها هم این روز زیاد می نویسند، زیاد سر و صدا می کنند
ترسیده اند، خیلی ترسیده اند
دنیای مدرن تنهایشان کرده!
یاد گرفته اند تنها باشند 
احساسشان را پنهان کنند تا دیگران جذبشان شوند
بی محل کنند تا محلشان بگذارند
تفاوت خود را با گربه ها فراموش کرده اند
سگها امنیتشان در پارس کردنشان است
انسانها در پارس نکردنشان
همه فکر می کنند یک جورای بر دیگران برتری دارند
یک جورای در دنیا تک اند
البته که شکل ظاهری قورباغه ها هم متفاوت است
اما همه مثل هم قور قور می کنند
مثل ما آدم ها
که همه مثل هم چهره امان را نقابی می کنیم
چند نفر فکر می کنند که فرصتشان محدود است؟
بک محدودیت یک دهه ای، شایدم 10 روز، شایدم ..
تقریبا در این مورد مشخص من تنهایم و تک
افتخار امیز نیست، اما بد هم نیست
زندگی تعریف زنده اش " قطار" است
حرکت می کند، صوت می زند
خیلی ها می آیند، همان خیلی ها می روند
ایستگاه های مختلف دارد و یک ایستگاه اخر
که مسافران تازه واردی مثل ما ،ایستگاه اخر را نمی شناسیم
همیشه دوست داریم ایستگاه اخری نباشد
آنقدر دوست داریم نباشد که فراموشش کرده ایم
ایستگاه بعدی ، ایستگاه اخر می تواند باشد، بیدار شو

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد