چشم سوم

از نگاهی دیگر

چشم سوم

از نگاهی دیگر

خر مگس

در بدترین شرایط ها هم می شود دلقکی شد، در لباس خرمگس!
هیچ وقت نمی فهمیم کی از کاه، کوه ساخته ایم
کی کوه را کاه دیده ایم!
امروز جای صبحانه، مُسکن روی میز آشپزخانه ام بود
چشمهایم سرخ، از استرس دیشبم
زنده است یا مرده؟ هرچند زیاد فرقی نمی کرد
این را تازه صبح فهمیدم!
چند سیگاری برایم مانده بود از دیشب
پشت سرهم بالایشان رفتم
دودی که می خواست تلقین کند،دودی بودن دنیا را
هیچ چیز سرجایش نبود
بالشم در پذیرایی، جوراب هایم زیر مبل
ظرف های گرسنگی دیشبم در آشپزخانه اخم کرده بودند
پرده های خانه ناشیانه نیمه کشیده بودند
صدای آن سوی خط، که دیگر مثل سابق نبود
شرایط این بود، که ته این راهرو بن بست است
در اتاق خوابی که شبیه یک آشغالی مدرن بود
چشمم به جلد کتاب "خرمگس" افتاد
چشمهایم را بستم و به همراه سیرکی در آمریکای جنوبی آواز خواندم
تلفنم را برداشتم
زنگ زدم
صدا، همان صدا بود،اما خودش نبود
یکی داشت تقلیدش می کرد
همه چیز مهیا بود همراه احمدی نژاد منتظر ظهور مهدی شوم
یا همراه پاپ منتظر عیسی
خودم را در فاحشه خانه ای فرض کردم در حال چانه زنی
در حرمسرای محمد یا نادر شاه
خوب بود،بد بود؟
این من بودم که تصمیم می گرفتم
همه پنجره ها، روبه هوای ابری باز می شدند
خانه ام ابری تر بود
می شود همه این تصاویر را در چشم بهم زدنی پاک کرد
می شود در شکم یک اسب چوبی "تروآ" را فتح کرد
همراه قبایل وحشی به رم حمله ور شد
می شود در این شرایط هم جلو رفت
کشاورزی که منتظر باران نمی ماند
قنات میزند، که زنده بماند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد