چشم سوم

از نگاهی دیگر

چشم سوم

از نگاهی دیگر

هرزگی

او سرگرم هرزگی خودش بود
من سرگرم هرزگی با او
او گیج رویا های به دیوار خورده اش بود
من گیج بی رویایی خودم
مسیر فقط یک جاده بود
جاده ای، که یک مهندس عوضی نقشه اش را کج و کوله کشیده بود
نگفته می دانستیم قرار است انقدر در روابط عاشقانه شکست بخوریم تا فاحشه شویم
تابلو های جاده شبیه مترسکهایی بودند ، عاشق کلاغ های همسایه
ترسی نداشت و هر پیج می توانست مثل یک بازی کامپیوتری ما را به اول بازی برگرداند
game over
سقوط ترسناک نیست
با هر نگاه تازه، می شود موس را چرخاند و از اول شروع کرد
زندگی پسا مدرن ما چقدر زیبا است
شبیه قصه هایی که روانشناسان تعریف می کنند
زیبا و غیر واقعی
از وقتی تاریخ می خوانم از واقعیتها متنفر شده ام
همه حق های تاریخ شکست خورده اند
همه باطل ها پیروز
طبیعت، طبیعتا ساده است
سادگی، حماقت است
طبیعت بسان گربه ای احمق است که می تواند ساعتها به شیارهای نور پرده کر کره ای خیره شود
این را نه من که منطق می گوید
منطقی که ادمها از مگسک الت تناسلیشان می بینند
و این فلسفه چقدر منطقی است
فلسفه منطقی، شبیه جغدی است در شبی تار که ساعتها به هیچ های تاریک متفکرانه دقت می کند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد